شاهد
تلفظ: šāhed
عربی گواه ، حاضر ، مرد خوبروی ؛ در قدیم) به مجاز) محبوب ، خدای تعالی ؛ در تصوف) خداوند به اعتبار ظهور و حضور در قلب سالک ؛ در قدیم) به مجاز) عالی ، خوب ، دلپذیر .
نامهای هم آوا:
- ساجد
- ساجده
- ساعد
- سایتا
- سایدا
- سِتا
- ستایش
- ستوده
- سِتی
- سِتیا
- سَجاد
- سَدید
- سُعاد
- سَعادت
- سَعد
- سَعدیه
- سُعود
- سعید
- سعیده
- سُهاد
- سودا
- سوده
- شاد
- شادا
- شادی
- شادیا
- شادیه
- شاهده
- شاهیده
- شهد
- شهداد
- شهده
- شهیدا
- شِیدا
- شیده
- صاعد
شاهده شاهپور
ارسال نظر
آخرين وبلاگها